اومدم اینجا دیدم همه جا رو خاک گرفته. بعد عمری دارم گردگیری می‌کنم. اتاقمم خاک برداشته. درست مثل اینجا و این یعنی که این آدمی که منم یهو خاموش می‌شه. نه که فکر کنی فقط مغزش خاموش بشه ها. کلا خاموش می‌شه. مغز و جسم و خیال و رویا و همه چی. 

مامان جورمو می‌کشه. تو تمام بالا پایینا. نه که فکر کنی تصدقم بره ها. نهایتن بهم می‌گه بس کن. یا صبح می‌گه پاشو نون گرم کردم. یا مثلا دسر درست می‌کنه. حرف نمی‌زنه. محبت کلامی تو دست و بالش نیس ولی خب کلا جور خونه رو می‌کشه. نمی‌فهمم چجوری. نمی‌دونم چطور می‌تونه هر روز بیدار بشه، جور ما رو بکشه و بعد بخوابه و باز تکرار. دلم می‌خواست می‌تونستم حالشو خوب کنم ولی متاسفانه زورم به حال خودمم نمی‌رسه چه برسه به بقیه.

تو این مدت هرچی خواستم بنویسم، قبلش گفتم خب که چی؟ البته سؤال مذکور رو هر نیم ساعت یه بار میل می‌کردم در هر زمینه‌ای و نه فقط نوشتن.

دیگه الان یه یه هفته ای هست که هر وقت میگم خب که چی خودمم جواب خودمو می‌دم که زهرمار و خب که چی و خب مثل اینکه جواب داده چون اومدم اینجا رو گردگیری کنم.

توان جنگیدن و فقط جنگیدن

آیین غبارروبی وبلاگ

اینقدر منو دست کم نگیر

خب ,رو ,چی ,تو ,خاموش ,یه ,خب که ,خاموش می‌شه ,و خب ,فکر کنی ,که چی

مشخصات

تبلیغات

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

رویای بیت کوین Bitcoin Dream پرسش و پاسخ وردپرس سایت کیم کالا فروشگاه اینترنتی Lotus Water Psychology سایه وارونه داده پردازی نرم افکار اپیکیشن نت مانی net money مرکز تخصصی گچبری و قالبسازی آذین بیوگرافی ابوالفضل بابادی شوراب گروه هنری اولین اکشن سازان جوان اقیانوس طلایی .:: تنفّس صــــبح ::. شین نویسه خبر شهدای مدافع حرم پایکد نقاشی کشیدن درمان مو کبدچرب Sh.S نمونه سوالات استخدامی بانک تجارت (فروردین 1400) رسانه ارزهای دیجیتال و صرافی Coinex مرکز ماساژ در تهران